نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1128

1. اگر عنانِ عنایت به سوی ما تابی

2. مگر بود که مرا زنده باز دریابی

3. عجب اگر اجلم مهلتِ وصال دهد

4. مگر که دیر نیایی و زود بشتابی

5. بیا کز آتشِ فرقت چو ژاله می‌بارد

6. بر آبگینه ی رویم سرشک عنابی

7. غمت به تیغ بلا پوست باز کرد ز من

8. ندانم از که درآموخت رسم قصابی

9. ز روی هم‌چو زرم اشک سیم می‌سازد

10. زهی فلان که چنین شهره شد به قلّابی

11. ز بس که موج زد و غوطه داد مردمِ چشم

12. گرفت مردمَکش خویِ مردمِ آبی

13. بیا که روی چو مهتابه ی نزاری شد

14. ز آفتابِ رخت در حجاب مهتابی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل را پنداشتم در عشق تدبیری بود
* من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار خویش
شعر کامل
سعدی
* پیام من که رساند به یار مهرگسل
* که برشکستی و ما را هنوز پیوند است
شعر کامل
سعدی
* یادگار جگر سوخته مجنون است
* لاله ای چند که از دامن صحرا برخاست
شعر کامل
صائب تبریزی