نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1201

1. نمی‌دانم چه بد کردم که نیکم زار می‌داری

2. تنم رنجور می‌خواهی دلم بیدار می‌داری

3. ز رنجم راحتی داری از آنم دیر می‌پرسی

4. به زاری کردنم شادی از آنم زار می‌داری

5. چه آزاری ز من من خود به آزاری نمی‌ارزم

6. چه باشم خود کی ام کز من چنین آزار می‌داری

7. کجا شد آن که گه‌گاهی ز دردم یاد می‌کردی

8. عزیزم داشتی ز اوّل به آخر خوار می‌داری

9. نهی بر جانِ من منّت که تیمارت همی دارم

10. دلم خون شد ز تیمارت نکو تیمار می‌داری

11. به دردی قانعم از تو به دشنامی شدم راضی

12. نزاری نیک بدنام است ازو زان عار می‌داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دارالقرار خانهٔ جاوید آدمیست
* این جای رفتنست و نشاید قرار کرد
شعر کامل
سعدی
* کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش
* جان شیرین داد و غیر از تیشه نامد بر سرش
شعر کامل
وحشی بافقی
* رفته پایم به گل از پرتو چشم تر خویش
* نخل شمعم که بود ریشه من در سر خویش
شعر کامل
صائب تبریزی