نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1306

1. مرا با تو ای یار سری‌ست جانی

2. نداند کسِ دیگر الا تو دانی

3. به بویِ توام زنده الحمدالله

4. همین است سرمایه ی زندگانی

5. ز مبدایِ فطرت گرفته‌ست با تو

6. روانم چنین الفت جاودانی

7. عجب آن که نادیده‌ای هم چو دیده

8. عجب تر که دوری و پیوندِ جانی

9. یقینم که جایِ دگر دیده ام من

10. به هر جایِ دیگر که بینم همانی

11. به چشمی که صاحب نظر دیده باشد

12. نگنجد زمانی نبیند مکانی

13. ز دستِ ملامت‌گرانِ منافق

14. نظر با تو دارم ولیکن نهانی

15. نه از بیمِ جان می‌کنم این تقیه

16. که این جا نشانی‌ست در بی نشانی

17. به قصاب‌گاهِ قصاصِ محبت

18. سر و تن متاعی بود رایگانی

19. ولیکن نخواهم که هر کس بداند

20. که دادی به من مکنتِ گنج بانی

21. به بحری درافکند ملاحِ عشقم

22. که در جنبِ آن هست اخضر چو خانی

23. نزاریِ زار آخر از قلزمِ عشق

24. کجا بر سر آید بدین ناتوانی

25. به بازوی او نیست تسکینِ طوفان

26. مگر زین محیطش به ساحل رسانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خمار آلوده ام، سود و زیان خود نمی دانم
* به یک پیمانه سودا می کنم دنیی و عقبی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* صبر هم سودی ندارد کآب چشم
* راز پنهان آشکارا می‌کند
شعر کامل
سعدی
* بر تن و جان ناکسان و کسان
* چرب و شیرین چو روغن بلسان
شعر کامل
سنایی