نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1392

1. برفتم از برت ای دیده را چو بینایی

2. شدم به گرد جهان هر دری و هر جایی

3. ملول گشت دلت زان سبب سفر کردم

4. مگر ز زحمتِ من هفته ای برآسایی

5. چنان ضعیف ببودم به زیر بار فراق

6. که نیست قوّت آهم ز ناتوانایی

7. شدم به مهرِ تو همچون هلال دست نمای

8. چرا به من رخِ چون آفتاب ننمایی

9. به عقل دل به صبوری توان فریفت ولیک

10. که راست عقل که من شهره ام به شیدایی

11. دریغ فصلِ گل و من ز وصلِ تو محروم

12. تو در شرابی و من در عذاب تنهایی

13. گهی که رغبت طرب کنی در باغ

14. چو سرو و گل سر و پای چمن بیارایی

15. نظر چو بر گل زرد افکنی ز چهره ی من

16. قیاس گیری و بر حالِ من ببخشایی

17. کجاست بلبل مستت که در خروش آید

18. ز گل سِتانِ رخت چون نقاب بگشایی

19. ترا که نوش و خوشت باد باده می پیمای

20. که جز نصیبه ی من نیست باد پیمایی

21. مرا به هرزه ملامت کنند دشمن و دوست

22. که چند شیفته کاری و خویشتن رایی

23. دلِ نزاریِ بی دل ندارد آن طاقت

24. که در فراق کند بیش از این شکیبایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تلخکامی نبود در شکرستان وصال
* نامه آور نگه و بوسه پیام است اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* با مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایم
* محتاج نیست پنجه که با ما درافکنی
شعر کامل
سعدی