نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1404

1. هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ای

2. در نظرش مصر دان هست چو ویرانه ای

3. خاصه که تو دل بری شنگِ جهانی که نیست

4. در صدفِ روزگار همچو تو دردانه ای

5. مطلعِ خورشید چیست رویِ تو دیدن صباح

6. دولتِ آن کش بود همچو تو هم‌خانه ای

7. شعله ی شمعِ رخت در دلم آتش فکند

8. چیست به جز سوختن حاصلِ پروانه ای

9. لایقِ حضرت نی ام معترفم معترف

10. تا چه کند عاقلی صحبتِ دیوانه ای

11. قدرِ تو نشناختم زان برمیدی ز من

12. حیف بود آشنا بر درِ بیگانه ای

13. قصّه ی شیرین و گل حسنِ تو منسوخ کرد

14. چند توان گفت باز بیهده افسانه ای

15. غصّه ی دردِ فراق عرضه کنم پیشِ تو

16. گر بودم خلوتی با تو به گوشانه ای

17. جانِ نزاری به لب می رسد از عشقِ تو

18. چند کند احتمال پُر شده پیمانه ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر نه مدح تو گوید زمانه سوسن را
* بنفشه‌وار زبان از قفا بدر گیرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی
* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی