نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 214

1. مرا که با رگ جان شاخ مهر پیوندست

2. گمان مبر که دلم دل ز دوست برکندست

3. تنم به یک نفس از وصل یار خوشنودست

4. دلم به یک نظر از روی دوست خرسندست

5. غریب نبود اگر چشم جان به جانان است

6. عجیب نیست اگر میل دل به دلبندست

7. فغان کنند نصیحت کنان، نمیدانند

8. که بندِ پایِ دلِ مُستمندِ من پندست

9. ز فرقت تو به جان آمدم بیا ای جان

10. که جان من به جمالت بس آرزومندست

11. به خاک پای تو کز دیده غرق در خونم

12. به خاک پای تو گفتم، ببین چه سوگندست!

13. خلاف عهد نزاری مکن به سعی جفا

14. که در وفا و صفا بی نظیر و مانندست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی که قیمت ایام وصل نشناسد
* ببایدش دو سه روزی مفارقت کردن
شعر کامل
سعدی
* چون نار کند شق دل مینای فلک را
* این باده پر زور که در ساغر عشق است
شعر کامل
صائب تبریزی
* بختم جوان و عقلم پیر ست لیک عشقش
* آورده زیر فرمان هم پیر و هم جوان را
شعر کامل
جامی