نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 237

1. به دیدار توام چندان نیازست

2. که شرحش چون شبِ هجران درازست

3. دگر خوابم نمی گیرد که تا روز

4. همه شب چشمم از اندیشه بازست

5. نیازم در نمی گیرد همانا

6. درِ امّید مشتاقان فرازست

7. تو می دانی و من اسرار معلوم

8. کسی دیگر نداند کاین چه رازست

9. وفا می کن که جانِ اهل معنی

10. فدایِ راهِ یارِ پاک بازست

11. بناز از کام رانی بر جوانی

12. که بر ماهت به خوبی جای نازست

13. مرا بر صبر تلقین می کند عقل

14. ولیکن عشق می گوید مجازست

15. برآید کارها بی سعی مخلوق

16. نیاز بی دلان با بی نیازست

17. ز مولا استعانت کن نزاری

18. که در هر حال مولا کارسازست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
* کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
شعر کامل
حافظ
* مریض مصلحت خویش را نمی داند
* به تلخ و شور طبیب زمانه قانع باش
شعر کامل
صائب تبریزی