نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 273

1. به جان رسید دلم در فراق هان ای دوست

2. ترحّمی کن اگر هیچ می توان ای دوست

3. اگر تو برشکنی دشمنان به کام رسند

4. به دوستی که مکن ترکِ دوستان ای دوست

5. بر آن قرار برفتی که زود بازآیی

6. بیا به قول وفا کن بدین نشان ای دوست

7. به وصل اگر زمیانِ توم کناری نیست

8. کنارِ من ز سرشک است تا میان ای دوست

9. خبر چه گویمت از جانِ خسته و دلِ تنگ

10. چو در کنارِ دلی در میانِ جان ای دوست

11. من از میان بروم چون تو در کنار آیی

12. من و تو مَجمعِ اضداد و یک مکان ای دوست

13. من و تو هر دو به هم شرک و وحدت اینت محال

14. و گر به شکل بوم با تو توأمان ای دوست

15. همان نزاریِ شوریدۀ توم زنهار

16. اگر مشابهتی گفتم الامان ای دوست

17. درونِ جانی و بل جانِ جان و می کوشم

18. که مدّعی نبرد بر من این گمان ای دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
* در نظر قدر با کمال محمد
شعر کامل
سعدی
* زبان خامه ندارد سر بیان فراق
* وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
شعر کامل
حافظ
* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ