نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 34

1. بگویید ای مسلمانان که درمان چیست کارم را

2. که چشم بد رسید آخر نظام روزگارم را

3. نکردم شکر ایّامی که با آرام دل بودم

4. درین غم اوفتادم رغم جانِ غم گسارم را

5. نه روی وصل جانان را نه درمان درد هجران را

6. نه محرم راز پنهان را نه پایان انتظارم را

7. خلاصی گر چه مجنونم وصالی گر چه مهجورم

8. هنوز این چشم می باشد دل امیدوارم را

9. چه حاصل از منِ بی دل ز بی مهری و بی خویشی

10. چو عشق از دست نگذارد زمامِ اختیارم را

11. نماز شام وامانم به سرخی چون شفق ماند

12. که تا سر پر کند چشمم ز خون دل کنارم را

13. نه خوابم باز می گیرد نه روزم یار می باشد

14. دریغا گر کسی از من خبر کردی نگارم را

15. نزاری گر به صد زاری بمیرد در هوای تو

16. چه دولت بیش از این باشد سعادت باد یارم را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعرها پیشت چنان باشد که از شهر حجاز
* با یکی خرما کسی هجرت کند سوی هجر
شعر کامل
سنایی
* دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
* دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
شعر کامل
حافظ
* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی