نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 348

1. گرمرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت

2. بی دلی را گر زدستش اختیاری رفت رفت

3. نا به کاری ، مبتلایی در بلایی ماند ماند

4. ور خردمندی خطایی کرد و کاری رفت رفت

5. گر مراد از باغ دیدن چیدن گل بود بود

6. بلبل شوریده را در سینه خاری رفت رفت

7. همت مجنون اگر جانی به لیلی داد داد

8. ور سری در مقدم زیبا نگاری رفت رفت

9. کشتی یی گر در محیط افتاد و سیری کرد کرد

10. تخته یی از موج دریا بر کناری رفت رفت

11. گر مرا او با رقیبش در مقامی دید دید

12. در میان با دوست گر بوس و کناری رفت رفت

13. گر دلم از آتش آن زلف مشکین سوخت سوخت

14. وز بخورش در دماغم گر بخاری رفت رفت

15. در زیارت گاه در دم گر نیازی هست هست

16. سوزناکی گر به زاری در مزاری رفت رفت

17. عشق اگر در بی قرای جان ما را داشت داشت

18. از پشیمانی چه حاصل گر قراری رفت رفت

19. آفت جان نزاری رغبت دل بود بود

20. نیم جانی در سر دل رفت آری رفت رفت

21. گنج اگرچه دیر دیدم رنج ضایع نیست نیست

22. چون وصالی یافتم گر انتظاری رفت رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بغل از نامۀ احباب پُر کرد و نمی خواند
* که می ترسد شود مکتوب من هم در میان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چو خورشید برزد سر از کوهسار
* بگسترد یاقوت بر جویبار
شعر کامل
فردوسی
* پس مقالات من و مجلس تو
* راست چون زیره و چون کرمانست
شعر کامل
انوری