1. به جفتِ چشمِ سیاه و به ابروی طاقت

2. که در فراق تو ام نیست بیش از این طاقت

3. هلاک می شوم آخر بیا و دستم گیر

4. که پاد زهر دل است آن لب چو تریاقت

5. مگر هم ایلچیِ آه صبح گاهیِ من

6. بر تو آید و باز آورد ز ییلاقت

7. به زندگانی خویش از تو راحتی نبود

8. مرا اگر بنمیرد رقیب ایقاقت

9. پری وشا تو چه ترکی که کم فرشته بود

10. به شکل و شیوه و خوی و سرشت و اخلاقت

11. مگر در آینه بینی وگرنه ممکن نیست

12. به نیکویی که نظیری بود در آفاقت

13. به باغ سرو در آرد به پای بوس تو سر

14. اگر ز موزه به عمدا برون کنی ساقت

15. کلاه بر نه و زلفت به دوش باز انداز

16. نهان مکن که دریغ است زیر قلپاقت

17. خوشا که حلقه بجنبانم و تو گویی کیست

18. نزاری آه بر‌آرد که من زِ عشّاقت

19. به زینهار که با حسنِ طلعتی که توراست

20. به چشمِ پاک نظر کی کنند عشّاقت

21. به دفع چشم بد از روی بر مگیر نقاب

22. که بس عجایب و خوب آفرید خلّاقت

23. اگر چه سرمه شود استخوانم اندر خاک

24. بود روان نزاری هنو‌ز مشتاقت