نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 424

1. غمزۀ شوخِ تو شیرین حرکاتی دارد

2. کشتۀ هر مژه فرهاد صفاتی دارد

3. در خورِ توتیِ جان در چمنِ باغِ جمال

4. چشمۀ خضرِ لبت تازه نباتی دارد

5. بوسه یی گر بدهی خیر بود باز مزن

6. این فقیری ز تو امّیدِ زکاتی دارد

7. خازنِ وصل بگو تا بدهد دادِ دلم

8. که ز دیوانِ ازل بر تو براتی دارد

9. بی تو بنشستن و خاطر ز تو باز آوردن

10. کارِ آن است که صبری و ثباتی دارد

11. خواب در دیدۀ پر خونِ دلش کی گنجد

12. هر که بر چهره ز هر چشم فراتی دارد

13. هم به صبر از شبِ یلدایِ فراقت روزی

14. دلِ محنت کشم امّیدِ نجاتی دارد

15. صبرِ بی طاقتم از پای درآمد نی نی

16. شادیِ غم که قدومش برکاتی دارد

17. عقل و هوش و دل و دین در سرِ زلفت کردم

18. گو بفرمای دگر گر خدماتی دارد

19. از زبانِ من اگر گوش کنی بادِ صبا

20. با تو یک لحظه به خلوت کلماتی دارد

21. از دهانِ تو سخن گفت نزاری چه عجب

22. که حدیثش چو دهان ِتو حیاتی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
* چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
شعر کامل
حافظ
* گفت نیلوفر چو کلک از آب سر بیرون کشد
* کیست او تا پیش کلک اندر سرش افتد سری
شعر کامل
انوری
* چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک
* آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
شعر کامل
حافظ