نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 438

1. عشق تو در خرابه جانم نزول کرد

2. وز هرچه غیر تست دلم را ملول کرد

3. گویند کنج سینه تو جای عشق نیست

4. مصرست هر خرابه که سلطان نزول کرد

5. ما را چه اختیار ،مطیعیم و بنده ایم

6. فرمان عشق را که تواند عدول کرد

7. با پادشاه امید امان منقطع کند

8. درویش بی نوا که طمع در وصول کرد

9. اقطاع تست ملک دلم حجت این که عشق

10. جان را به من ز مبدا فطرت رسول کرد

11. مردانه خورد غوطه دلم در محیط عشق

12. دولت مساعد آمد اگر نه فضول کرد

13. هر کو به قول عقل نه آهنگ عشق ساخت

14. قانون عمر در سر آن بی اصول کرد

15. عنین ست در طریقه مردان به حکم عشق

16. با دختر رز آن که نه هر شب دخول کرد

17. اثبات در فنون جنون کن نزاریا

18. چون پیر عشق ما همه ترک عقول کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
* بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
شعر کامل
حافظ
* چون بیالاید به ‌خون بدسگالان تیغ او
* ارغوان و لاله‌ گویی رسته‌ از نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی
* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی