نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 54

1. ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما

2. بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما

3. از نثار مژه چون گوش تو در دُر گیرم

4. قدم هر که سلامی ز تو آرد برِ ما

5. به وداع آمده ام هان به دعا دست برآر

6. که وفا با تو قرین باد و خدا یاور ما

7. فلک آواره چرا می کندم می دانی

8. رشک می آیدش از خلوت جان پرور ما

9. گر همه خلق جهان بر من و تو حیف کنند

10. بکشد از همه انصاف ستم داور ما

11. به سرت گر همه عالم زبر و زیر شود

12. نتوان برد هوای تو برون از سر ما

13. هر که گوید به سفر رفت نزاری هیهات

14. گو نزاری به سفر سر نبرد از در ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری
* این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است
* یا توت سیاهست که بر جامه چکیده‌ست
شعر کامل
سعدی