نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 618

1. بس که خوردیم تازیانۀ دور

2. پا کشیدیم بر کرانۀ دور

3. قندِ شیرین و زهرِ تلخ به هم

4. هر دو دیدیم در خزانۀ دور

5. گه‌گهی شوقِ عشقِ پوشیده

6. جلوه می‌کرد در میانۀ دور

7. عاقبت آمد از کمانِ مراد

8. تیرِ امّید بر نشانۀ دور

9. تا گوارنده خنبکی باقی

10. مانده بود از شراب‌خانۀ دور

11. تا به اکنون به کوزه می‌پیمود

12. بیش و کم قابض زمانۀ دور

13. هین که زین پس رسید کوزه به دُرد

14. شد تهی خنبِ باقیانۀ دور

15. منقطع شد بهانۀ ساقی

16. ختم شد مقطعِ فسانۀ دور

17. حالیا لامحاله زود نه دیر

18. متبدّل کند یگانۀ دور

19. خود نزاری چو مرغ تسلیم است

20. بود فارغ ز دام و دانۀ دور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
* نتواند که رخم بیند و صفرا نکند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* باد بهار می‌وزد از گلستان شاه
* و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود
شعر کامل
حافظ
* درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
* که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
شعر کامل
مولوی