نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 63

1. در خرابات گدایان ز سر ناز میا

2. نشنیدی و ندیدی برو و باز میا

3. زینهار از تو که با ساز مخالف نروی

4. راست می ساز چو بازآیی ناساز میا

5. راه ما تا نکنی قطع مقامات مپوی

6. کوی ما تا نشوی خانه برانداز میا

7. جای در باختگان است و بد انداختگان

8. در مقامرکده بی حرمت و اعزاز میا

9. کنج ما گنج نهان است در او بنهفته

10. سوی ما تا نشوی معتمد راز میا

11. تا سرافرازی و گردن کشی از ما دوری

12. پس بنه گردن تسلیم و سرافراز میا

13. روی در کعبة وحدت نتوان با خود رفت

14. در چنین قافله با کثرت انباز میا

15. تا نخوانند به آن جا نتوانی رفتن

16. بر پی بانگ دعا باز خوش آواز میا

17. فاش مرغی است نزاری و چو بلبل بر گل

18. گو دگر بر سر این شاخ به پرواز میا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به منزل رسید آنک پوینده بود
* رهی یافت آن کس که جوینده بود
شعر کامل
فردوسی
* روشنی روز تویی شادی غم سوز تویی
* ماه شب افروز تویی ابر شکربار بیا
شعر کامل
مولوی
* چنان با تار زلف بسته دل پیوند الفت را
* که نتوان یک سر مویش ز یکدیگر جدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی