نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 706

1. با شمع درآمد از درم دوش

2. می در سر و سر ز می پر از جوش

3. افکند کمند مشک بر عاج

4. یعنی که نغوله بر بنا گوش

5. پر بر کف من نهاد جامی

6. گوشم بگرفت و گفت هین نوش

7. گفتم به یکی معاف دارم

8. گفت این چه سخن یکی دگر نوش

9. القصه چو کاله جوش ره یافت

10. در کاسه کله دعا گوش

11. فریاد برآمد از حسودم

12. هم عقل ز من برفت و هم هوش

13. گفت ار نظریت هست با ما

14. بر روی نیفکنی در آن ‌کوش

15. بی خویشتنی مکن بیارام

16. بر ما به ستم جهان بمفروش

17. در دوستی من ار به تیغت

18. دشمن بزند منال و مخروش

19. گفتم به حیا نباید آمد

20. در حلقه عارفان مدهوش

21. عیبی نبود گرفته عاشق

22. معشوقه خویش را در آغوش

23. تا با تو فتاده ایم خود را

24. کردیم نزاریا فراموش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر
* نگردد زیردست آن کس که از اهل کرم باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* خلاف نفس کلید در بهشت بود
* به هر چه نفس تولا کند تبرا کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* مجال صبر تنگ آمد به یک بار
* حدیث عشق بر صحرا فکندم
شعر کامل
سعدی