نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 778

1. باد آمد و گشاد نقاب از رخانِ گل

2. ابر آمد و نهاد گهر در میانِ گل

3. آمد گهِ شکفتنِ گل در میانِ باغ

4. و آمد گهِ نشستنِ ما در میانِ گل

5. می با گل آشنا شد و مرغان به سویِ او

6. پیغام ها دهند همی از زبانِ گل

7. سوگندها خوردند به گلزارها کنون

8. مستان به جامِ باده و مرغان به جانِ گل

9. بی چاره عندلیب نخسبد یکی زمان

10. در بوستان شده ست کنون پاس بانِ گل

11. دستان ها رسد به نو از بلبلان همی

12. گویی که کرده اند ز بر داستانِ گل

13. گشتند مدح خوانِ نزاری به روز و شب

14. من مدح خوانِ شاهم و او مدح خوانِ گل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
* و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
شعر کامل
حافظ
* گر بدین پستهٔ خندان به چمن بنشینی
* غنچه از شاخ به صد آه و فغان برخیزد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آن سرو که گویند به بالای تو ماند
* هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
شعر کامل
سعدی