نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 857

1. ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم

2. عیبم مکن که عاشقم آخر نه کافرم

3. چون غافلی ز عشق چه دانی که حال چیست

4. تو خویشتن پرستی و من عشق پرورم

5. صاحب‌نظر چو بنگرد انکار کی کند

6. در قامتِ خمیده و در گونهی زرم

7. نادیده رویِ دل بر او گویی گرفته اند

8. از عکسِ رویش آینه ای در برابرم

9. گشتم بر آستان درش همچو خاک پست

10. روزی مگر به سهو نهد پای بر سرم

11. سر در سرِ هواش کنم تا به رستخیز

12. با آبِ روز خاکِ لحد سر برآورم

13. گر بنگرند روزِ قیامت ز مهرِ دوست

14. بوی وفا دهد همه اجزایِ پیکرم

15. تا در وجودِ بی‌ غرضم عشق راه یافت

16. زان پس دگر به هستیِ خود باز ننگرم

17. بی دیده راهْ بینم و بی سر کلاه‌ْدار

18. بنشسته ی رونده و گنگِ سخنورم

19. نه نه نه حدِّ مرتبه ی چون منی بود

20. بر خود یقینم اَر به نزاری گمان برم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
* اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
* با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت
شعر کامل
حافظ
* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی