نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 861

1. نیامدی و من از انتظار می سوزم

2. در آرزویِ وصال تو زار می سوزم

3. بر آبِ دیده ی من رحم کن اگر یاری

4. که من بر آتشِ هجرانِ یار می سوزم

5. ز بی قراریِ من بر قرار بی خبری

6. ولی من از غم تو برقرار می سوزم

7. بسوختم ز فراقِ تو و ندانستم

8. که از برایِ که بهرِ چه کار می سوزم

9. ز سوختن خبری نیست همچو شمع مرا

10. چه اختیار که بی اختیار می سوزم

11. عجب تر این که به هر انجمن ز غایتِ شوق

12. ز شمع دورم و پروانه‌وار می سوزم

13. ز چشمِ مستِ تو محروم عینِ مخمورست

14. اگر چه مستِ تو ام در خمار می سوزم

15. تو گُل‌عذاری و من بلبل و تو فارغ از آن

16. که من بر آتشِ هجران چو خار می سوزم

17. قسم به آتشِ یاقوتِ آبدارِ لبت

18. که با دو دیده ی یاقوت‌بار می سوزم

19. در انتظار نزاریِ زار می گوید

20. نیامدی و من از انتظار می سوزم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طمع به خاک فرو می برد حریصان را
* ز حرص بر سر قارون رسید آنچه رسید
شعر کامل
رهی معیری
* عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
* یا شبم کوتاه می‌بایست، یا عمرم دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری