نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 183

1. کسی که تشنۀ وصل است با کوثر نمی سازد

2. به آب خضر اگر عاشق رسد لب تر نمی سازد

3. کُله بخشىّ و سربازی شراب عشق می آرد

4. سری کاین نشئه گرمش ساخت با افسر نمی سازد

5. به شیدایی مزن طعنم که هست از آب و خاکی دل

6. که طفلش غير حرف عاشقی از بر نمی سازد

7. عجب گر آسمان سامان تواند داد کارم را

8. چو طالع از کسی برگشت با اختر نمی سازد

9. کدامین شعله روشن می کند امشب سرایم را

10. که موری را نمی بینم که بال و پر نمی سازد

11. اگر بیگانه گر محرم دلش می سوزد از دردم

12. کسی سویم نمی بیند که چشمی تر نمی سازد

13. ز روز وصل در رشکم ز شام هجر در افغان

14. دل دیوانه ای دارم که با دلبر نمی سازد

15. ره غيرت خطر نا کست پنهانش تماشا کن

16. در آن وادی که عشق اوست با تن سر نمی سازد

17. برای امتحان آرد چه مانی را چه آزر را

18. اگر خود می شود بُتگر ز خود بهتر نمی سازد

19. همان عشقست بر خود چیده چندین داستان ورنه

20. کسی بر معنی یک حرف صد دفتر نمی سازد

21. ندانم حال شب های نظیری اینقدر دانم

22. که جز بالین نمی گرداند و بستر نمی سازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق
* هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
* که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی