نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 184

1. بیا که بی تو غم از خاطرم به در نرود

2. وداعم از دل و هجرانم از نظر نرود

3. در آن بساط که من خوان عشرت آرایم

4. مگس ز تلخی من جانب شکر نرود

5. ز شهر خویش مرا شهرت تو دور انداخت

6. به اختیار کسی جانب سفر نرود

7. چه می شود، چو کریمان ره غریب زنند

8. ره دیار ببندند تا خبر نرود

9. به طبع شوخ تو نازیم و آن پذیراییش

10. که گر سخن رود از خاطرت اثر نرود

11. دلم به یاد تو دریا نمود چشم و هنوز

12. می خیال تو در ظرف مختصر نرود

13. تن نزار و دل بردبار خواهد عشق

14. که از نسیم به جوش آید و بسر نرود

15. چو خون مرده سیه روی باد در ته پوست

16. دلی که بر سر پیکان و نیشتر نرود

17. بر آستانه رهی می نما نظیری را

18. که قدر مجلس خاصان به اینقدر نرود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم، غالبا، امروز درس عشق می‌گوید
* که در فریاد می‌بینیم طفلان را به مکتب‌ها
شعر کامل
هلالی جغتایی
* چنینست کردار این گوژپشت
* چو نرمی بسودی بیابی درشت
شعر کامل
فردوسی
* بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان
* تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
شعر کامل
فروغی بسطامی