نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 212

1. اشک در دیده نیارم که حجابم نبرد

2. حایل گریه کنم شرم که آبم نبرد

3. طپش و تابش من گرم سئوالش سازد

4. صد ادا هست که کس پی به جوابش نبرد

5. گشته ام پی سپر حادثه چون گنج یتیم

6. جز خضر راه به دیوار خرابم نبرد

7. خوار از عجز و تنزّل شده ام می خواهم

8. که به صلحش نروم تا به عتابم نبرد

9. بس که عطر گل و مل راه مشامش بگرفت

10. بوی از سوختگی های کبابم نبرد

11. سرخوش از گردش چشم و لب میگون کُندم

12. زود مستم، به سوی بزم شرابم نبرد

13. قطعۀ سبز خطش دیده ام و چشمۀ نوش

14. هوس از راه به هر نقش سرابم نبرد

15. نکنم یاد لب باده فروشش به نماز

16. که ز مسجد به خرابات خرابم نبرد

17. نپرد مرغ که واله نکند امّيدم

18. نوزد باد که از پای شتابم نبرد

19. هر شب از نرگس فتّان به کمین نظرم

20. صد فسون ساز نشاندست که خوابم نبرد

21. نیست از باده بجز باد نظیری در دست

22. نگذرد آب رز از کام که آبم نبرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
* هر چه گفت و گوی خلق آن ره ره عشاق نیست
شعر کامل
مولوی
* چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان
* خط همی‌بیند و عارف قلم صنع خدا را
شعر کامل
سعدی