نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 437

1. غساله شوی ته کاسه و ایاغ شدم

2. بتر ز پنبۀ رنگین روی داغ شدم

3. نه خضر بود درین تیره ره نه چشمۀ خضر

4. ز شرم هرزه دوی سرو در سراغ شدم

5. فغان و شیون مرغان چنان ملولم کرد

6. که جیب و دامن خالی برون ز باغ شدم

7. نگویم این که سیه بختیم نمی انداخت

8. چو بال زاغ بدم، همچو چشم زاغ شدم

9. به روی سبزه و گل بود سیر و پروازم

10. نصیب خواند که پروانۀ چراغ شدم

11. ته پیاله به من داد لیک از مستی

12. فتیله بر دل خامان نهاد و داغ شدم

13. به دشت و مزرعه گشتن، هواپرستی بود

14. به کُنج خلوت و عزلت ز باغ و راغ شدم

15. نسیم نیم شبم بر مشام بویی زد

16. سحر شکفته و خوش طبع و تر دماغ شدم

17. مدار کار نظیری به خلق و دم درکش

18. که فارغ از همه در گوشۀ فراغ شدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی
* دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
* ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی