عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 50

1. جوقی قلندرانیم بر ما قلم نباشد

2. بود و وجود ما را باک از عدم نباشد

3. سلطان وقت خویشیم گرچه زروی ظاهر

4. لشگر کشان ما را طبل و علم نباشد

5. مشتی مجردانیم بر فقر دل نهاده

6. گر هیچمان نباشد از هیچ غم نباشد

7. در دست و کیسهٔ ما دینار کس نبیند

8. بر سکهٔ دل ما نقش درم نباشد

9. جان در مراد یابی در حلقه‌ای که مائیم

10. رندان بی‌نوا را نیل و بقم نباشد

11. چون ما به هیچ حالی آزار کس نخواهیم

12. آزار خاطر ما شرط کرم نباشد

13. در راه پاکبازان گو لاف فقر کم زن

14. همچون عبید هر کو ثابت قدم نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
* چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من
شعر کامل
رهی معیری
* اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
* جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را
شعر کامل
حافظ
* هوای گلشن فردوس بی غبار بود
* چگونه سیب زنخدان او غبار گرفت؟
شعر کامل
صائب تبریزی