عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 67

1. میپزد باز سرم بیهده سودای دگر

2. میکند خاطر شوریده تمنای دگر

3. هوس سروقدی گرد دلم میگردد

4. که ندارد به جهان همسر و همتای دگر

5. دوش در کوی خودم نعره زنان دیده ز دور

6. گشته رسوای جهان با دو سه شیدای دگر

7. گفت کاین شیفته را باز چه حال افتاد است

8. نیست جز مسکنت و عجز مداوای دگر

9. چاره صبر است ز سعدی بشنو پند عبید

10. «سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برگ خرمایم که از من باد زن سازند خلق
* باد سردم در لب است و ریز ریز اجزای من
شعر کامل
خاقانی
* درد ما را نیست درمان الغیاث
* هجر ما را نیست پایان الغیاث
شعر کامل
حافظ
* ارزن اندر آسیا سالم‌تر است از من که هست
* بار عشق او چو کوه و جسم زار من چو کاه
شعر کامل
محتشم کاشانی