عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 66

1. جوق قلندرانیم در ما ریا نباشد

2. تزویر و زرق و سالوس آیین ما نباشد

3. در هیچ ملک با ما کس دوستی نورزد

4. در هیچ شهر ما را کس آشنا نباشد

5. گر نام ما ندانند بگذار تا ندانند

6. ور هیچمان نباشد بگذار تا نباشد

7. شوریدگان ما را در بند زر نبینی

8. دیوانگان ما را باغ و سرا نباشد

9. در لنگری که مائیم اندوه کس نبیند

10. در تکیه‌ای که مائیم غیر از صفا نباشد

11. از محتسب نترسیم وز شحنه غم نداریم

12. تسلیم گشتگان را بیم از بلا نباشد

13. با خار خوش برآئیم گر گل به دست ناید

14. بر خاک ره نشینیم گر بوریا نباشد

15. هرکس بهر گروهی دارد امید چیزی

16. ما را امیدگاهی، غیر از خدا نباشد

17. همچون عبید ما را در یوزه عار ناید

18. در مذهب قلندر عارف گدا نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ
* صبر طلب می کنند از دل شیدا
* همچو براتی که بر خراب نویسند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی