عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 7

1. میزند غمزهٔ مرد افکن او تیر مرا

2. دوستان چیست در این واقعه تدبیر مرا

3. من دیوانه نه آنم که نصیحت شنوم

4. پند پیرانه مده گو پدر پیر مرا

5. منم و نالهٔ شبگیر بدین سان که منم

6. کی به فریاد رسد نالهٔ شبگیر مرا

7. صنما عشق تو با جان بدر آید ناچار

8. چون فرو رفت غم عشق تو با شیر مرا

9. گر نه زنجیر سر زلف تو باشد یکدم

10. نتوان داشت در این شهر به زنجیر مرا

11. حلقهٔ زلف تو در خواب نمودند به من

12. جز پریشانی از آن خواب چه تعبیر مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* کمال کامرانی در محبت چیست می‌دانی
* بتی را پادشاهی دادن و خود را گدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی