عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 84

1. هرگه که شبی خود را در میکده اندازیم

2. صد فتنه برانگیزیم صد کیسه بپردازیم

3. آن سر که بود در می وان راز که گویدنی

4. ما مونس آن سریم ما محرم آن رازیم

5. هر نغمه که پیش آرند ما با همه در شوریم

6. هر ساز که بنوازند ما با همه در سازیم

7. زین پیش کسی بودیم و امروز در این کشور

8. ما جمری بغدادیم ما بکروی شیرازیم

9. گر حکم کند سلطان کین باده براندازند

10. او باده براندازد ما بنک براندازیم

11. آنروز که در محشر مردم همه گرد آیند

12. ما با تو در آن غوغا دزدیده نظر بازیم

13. بر یاد تو هر ساعت مانند عبید اکنون

14. بزمی دگر افروزیم عیشی دگر آغازیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرچند به عشرت گذرد فرصت پیری
* ایّام جوانی نتوان کرد فراموش
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* عاشقان را سردی معشوق بر دل بار نیست
* شمع کافوری کند سرگرم تر پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* کرا گم شود راه آموزگار
* سزد گر جفا بیند از روزگار
شعر کامل
فردوسی