عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 99

1. خوش بود گر تو یار ما باشی

2. مونس روزگار ما باشی

3. روزکی همنشین ما گردی

4. شبکی در کنار ما باشی

5. ما همه بندگان حلقه بگوش

6. تو خداوندگار ما باشی

7. همچو سگ میدویم در پی تو

8. بو که ناگه شکار ما باشی

9. غم نگردد به گرد خاطر ما

10. گر دمی غمگسار ما باشی

11. تا دل بیقرار ما باشد

12. در دل بیقرار ما باشی

13. تا منم بندهٔ توام چو عبید

14. تا توئی شهریار ما باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* خال تو سنگ کم به ترازوی من نهاد
* من هم متاع دل به همین سنگ می کشم!
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری