عبید زاکانیعشاق‌نامه (فهرست)

شمارهٔ 11 - خطاب معشوق با قاصد

1. چو زلف خویشتن ناگه برآشفت

2. بتندید و در آن آشفتگی گفت

3. بدان رنجور بی درمان بگوئید

4. بدان مجنون بی‌سامان بگوئید

5. چو سودا داری ای دیوانه در سر

6. ز سر سودای ما بگذار و بگذر

7. نه کار تست این نیرنگ سازی

8. سر خود گیر تا سر در نبازی

9. کجا یابی ز وصلم روشنائی

10. پری با دیو کی کرد آشنائی

11. گدائی با شهی همدوش کی شد

12. گیا با سرو هم آغوش کی شد

13. توئی پروانه من شمع دل افروز

14. کجا بر شمع شد پروانه دلسوز

15. دلت گر ماجرای عشق ورزد

16. درونت گر هوای عشق ورزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد
* در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
شعر کامل
حافظ
* ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
* ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها
شعر کامل
مولوی
* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری