عبید زاکانیعشاق‌نامه (فهرست)

شمارهٔ 21 - غزل

1. گر آن مه را وفا بودی چه بودی

2. ورش ترس از خدا بودی چه بودی

3. دمی خواهم که با او خوش برآیم

4. اگر او را رضا بودی چه بودی

5. دلم را از لبش بوسیست حاجت

6. گر این حاجت روا بودی چه بودی

7. بتی کز وی بخود پروا ندارم

8. گرش پروای ما بودی چه بودی

9. اگر روزی به لطف آن پادشا را

10. نظر با این گدا بودی چه بودی

11. خرد گر گرد من گشتی چه گشتی

12. وگر صبرم بجا بودی چه بودی

13. بوصلش گر عبید بی‌نوا را

14. سعادت رهنما بودی چه بودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
* من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی