اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 182

1. بمیرم چشم مستت را که جانم زنده می‌دارد

2. دلم را با خیال خود به جان با زنده می‌دارد

3. به نقد اندر بهشتست آنکه در خلوت سرای خود

4. چنان شاخ گل و سرو سهی نازنده می‌دارد

5. دعای عاشقان تست در شبهای تنهایی

6. که روز دولت حسن ترا پاینده می‌دارد

7. ز چشمت مردمی دیدیم و از روی تو نیکویی

8. ولی زلف سیه کار تو ما را زنده می‌دارد

9. مباد، ای اوحدی، هرگز ترا با خسروان کاری

10. غلام لعل شیرین شو، که نیکو بنده می‌دارد

11. مرا بس باشد این دولت که آن مهروی هر صبحی

12. دلم را همچو روی خویشتن فرخنده می‌دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
* اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
* در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
شعر کامل
مولوی
* در گوشه چشم است نهان فتنه دوران
* با گوشه نشینان جهان کار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی