اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 238

1. باید که مال دنیا مسمار دل نباشد

2. کین مارها که بینی، جز مار دل نباشد

3. بیمار جهل گردد روزی هزار نوبت

4. از عقل اگر زمانی تیمار دل نباشد

5. وقتی که حرص و شهوت خواری کنند بر دل

6. آه! ار عنایت او غم خوار دل نباشد

7. سودی ندارد از کس یاری نمودن دل

8. نور هدایت او تا یار دل نباشد

9. نزد خداپرستان دانی که: چیست طاعت؟

10. آن سیرتی که در وی آزار دل نباشد

11. یک بار اگر ببینی دل را، یقین بدانی

12. کین آبگینه هرگز در بار دل نباشد

13. بر قول اوحدی کن گوش، ار نجات خواهی

14. زیرا که قول او جز مسمار دل نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
* بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
شعر کامل
حافظ
* چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد
* تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن
شعر کامل
حافظ
* شکر خوشست ولیکن حلاوتش تو ندانی
* من این معامله دانم که طعم صبر چشیدم
شعر کامل
سعدی