اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 42

1. مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما

2. به فال نیک ندارم جدا شدن ز شما

3. مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنه

4. به زندگی نتوانم رها شدن ز شما

5. اگر ز خوی شما داشتی خبر دل من

6. عجب نداشتمی بی‌وفا شدن ز شما

7. ازین صفت که بی‌یگانگی همی کوشید

8. کرا بود طمع آشنا شدن ز شما؟

9. دلم بدین صفت ار پایمال غصه شود

10. گریختن زمن و در قفا شدن ز شما

11. غم شما گر ازین سان کشد گریبانم

12. چه پیرهن که بخواهد قبا شدن ز شما

13. به اوحدی طمع پارسا شدن می‌کنید

14. که بعد ازین نتوان پارسا شدن ز شما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خروشید و جوشید و برکند خاک
* ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
شعر کامل
فردوسی
* ثنای عزت حضرت نمی‌توانم گفت
* که ره نمی‌برد آنجا قیاس و وهم و خیال
شعر کامل
سعدی
* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی