اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 460

1. نه به اندازهٔ خود یار گزیدی، ای دل

2. تا رسیدی به بلایی که شنیدی، ای دل

3. سپر ناوک آن غمزه چرا گشتی باز؟

4. که به زخمی چو کبوتر برمیدی، ای دل

5. صفت بار بلایی، که کنون بر دل ماست

6. بارها گفتم و از من نشنیدی، ای دل

7. بی‌دلی رفتی و خود را بشکستی، ای تن

8. ترک سر گفتی و پشتم بخمیدی، ای دل

9. پیرهن چند کنم پاره ز سودای تو من؟

10. بس کن این پرده که بر من بدریدی، ای دل

11. هر دم از غصه جهانی بفروشی بر ما

12. سر خود گیر، که ما را نخریدی، ای دل

13. گرد این درد مپوی و سخن درد مگوی

14. که ازین باغ بجز درد نچیدی، ای دل

15. گر ز قدش نتوان جست کنار، از لب او

16. گوشه‌ای گیر، که بسیار دویدی، ای دل

17. اوحدی در کشد از دست تو دامن روزی

18. کین فضیحت به سر او تو کشیدی، ای دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون بیالاید به ‌خون بدسگالان تیغ او
* ارغوان و لاله‌ گویی رسته‌ از نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی
* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* نوح را کشتی شکست از لطمهٔ توفان عشق
* کس نیامد بر کنار از بحر بی‌پایان عشق
شعر کامل
فروغی بسطامی