اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 537

1. عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم

2. بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم

3. بر سر خاک درت گر بودم راه شبی

4. سرمه‌وارش همه در دیدهٔ بیدار کشم

5. دلم آن نیست که من بعد به کاری آید

6. مگرش من به تمنای تو در کار کشم

7. به دهان تو، که از وی شکر اندر تنگست

8. اگرم دست دهد قند به خروار کشم

9. هر که گل چیند از خار نباید نالید

10. من که دل بر تو نهم جور به ناچار کشم

11. با سر زلف تو خود دست درازی نه رواست

12. به ازآن نیست که پای بمقدار کشم؟

13. اوحدی، قصهٔ بیگانه بر یار برند

14. من به پیش که بر جور که از یار کشم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
* بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم
شعر کامل
سعدی
* تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
* ببرد قیمت سرو بلندبالا را
شعر کامل
سعدی