اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 553

1. زلف مشکینت چو دامست، ای صنم

2. عارضت ماه تمامست، ای صنم

3. تا بود بر دیگران وصلت حلال

4. بر من اسایش حرامست، ای صنم

5. زان دهان تنگ شیرینم بده

6. بوسه‌ای، گر خود به وامست، ای صنم

7. هر زمان گویی که: فردایی دگر

8. سوختم، فردا کدامست؟ ای صنم

9. در غمت گر نشکنم خود را، مرنج

10. آدمی را ننگ و نامست ، ای صنم

11. عالمی را بندهٔ خود کرده‌ای

12. اوحدی نیزت غلامست، ای صنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* حسن بالای چو سروش ز خرامیدن و خواب
* طعنه بر قامت شمشاد و صنوبر زده بود
شعر کامل
اوحدی
* از سرشک و از تپانچه چهرهٔ من شد چُنا‌نک
* گر ببیند باز نشناسد ز نیلوفر مرا
شعر کامل
امیر معزی