اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 572

1. زلف تو اگر به تاب می‌بینم

2. دل ز آتش غم کباب می‌بینم

3. این جور، که بر دلم پسندیدی

4. ظلمیست که بر خراب می‌بینم

5. در دیدهٔ‌خود خیال رخسارت

6. چون عکس قمر در آب می‌بینم

7. این شیوهٔ چشمهای بی‌خوابت

8. گویی که: مگر به خواب می‌بینم

9. روی تو کشد مرا و این معنی

10. از دور چو آفتاب می‌بینم

11. هجر تو و مرگ اوحدی را من

12. «من ذلک» یک حساب می‌بینم

13. هر چیز که آن خطاست در عالم

14. چون از تو بود، صواب می‌بینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟
* می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* پرویز کنون گم شد، زان گمشده کمتر گو
* زرین تره کو برخوان؟ رو کم ترکوا برخوان
شعر کامل
خاقانی
* تابر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
* پنجه های دست مردم سر فرو کرد از چنار
شعر کامل
فرخی سیستانی