اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 606

1. ای صبا، حال من بدو برسان

2. نه چنان سرسری، نکو برسان

3. سخن من نه بیش گوی و نه کم

4. آنچه من گویمت، بگو، برسان

5. به زبان کسش مده پیغام

6. خود سخن گوی و روبرو برسان

7. نامه با خودنگاه دار و چو او

8. با تو گوید که، نامه کو؟ برسان

9. گر مجالت نباشد اول روز

10. فرصتی نیک‌تر بجو، برسان

11. قصهٔ این غریب سرگشته

12. پیش آن ماه تندخو برسان

13. حلقه‌ای باز کن ز طرهٔ او

14. حلقه بگذاشتیم، بو برسان

15. سخن چشم همچو جوی مرا

16. بنگار بهانه جو برسان

17. اوحدی گر چه در غمش یکتاست

18. تو سلام هزار تو برسان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برسان بندگی دختر رز گو به درآی
* که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شعر کامل
حافظ
* کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
* آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* چون پستهٔ شیرینت شوری چو شکر دارد
* هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد
شعر کامل
عطار