اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 722

1. ماییم و خراباتی پر بادهٔ جوشیده

2. جز رند خراباتی آن باده ننوشیده

3. رندان سر افرازش دستار گرو کرده

4. خوبان طرب سازش رخسار نپوشیده

5. رندان وی از سستی بر چرخ سبق برده

6. خوبان وی از مستی در عربده کوشیده

7. بی‌فتنه مقیمانش فعلی نپسندیده

8. بی‌باده حریفانش قولی ننوشیده

9. زان باده چو تر گردی، از صومعه برگردی

10. وانگاه به سر گردی، ای زاهد خوشیده

11. هر دل که توانسته این حال طلب کرده

12. چون حال بدانسته دیگر نخروشیده

13. تا اوحدی افتاده اندر پی این باده

14. پستان سعادت را بگرفته و دوشیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی که عیب ترا پیش چشم بنگارد
* ببوس دیده او را که بر تو حق دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* من و دل گر فدا شدیم چه باک
* غرض اندر میان سلامت اوست
شعر کامل
حافظ
* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی