اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 780

1. بر خسته‌ای ملامت چندین چه می‌پسندی؟

2. کورا نظر بپوشد شوخی به چشم‌بندی

3. ای خواجهٔ فسرده، خوبی دلت نبرده

4. گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی

5. چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او

6. زان شب که نقل کردیم آن پستهای قندی

7. در دست کوته ما مهر زر ار نبیند

8. کی سر نهد به مهری؟ سروی بدان بلندی

9. دیگر بهیچ آبی در بار و بر نیاید

10. شاخ سکون و صبرم، کز بیخ و بن بکندی

11. هر کس حکایت خود اندر نبشت، لیکن

12. چون اوحدی که داند سر نیازمندی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب نبود گر ترنج از دست نشناسم که نیست
* در همه مصرم کسی چون یوسف کنعان عزیز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* باده کو تا به من آن تلخ زبان رام شود؟
* تلخی می نمک تلخی بادام شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
* بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی