اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 809

1. بکوش و روی مگردان ز جور و بارکشی

2. مگر مراد دل خویش در کنار کشی

3. چو اختیار دلت عشق روی دلداریست

4. ضرورتست که جورش به اختیار کشی

5. به یاد او قدح زهر ناب می‌باید

6. که همچو شربت شیرین خوشگوار کشی

7. به هر صفت که میسر شود بکن جهدی

8. که خویش را به سر کوی آن نگار کشی

9. ز جاه و دولت دنیا دگر چه میطلبی؟

10. سعادت تو همین بس که جور یار کشی

11. اگر به آخر عمر این مراد خواهی یافت

12. روا بود که همه عمرش انتظار کشی

13. چو اوحدی دلت ار با گلیست حیف مدار

14. ز بهر خاطر گل گر جفای خار کشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
* چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
شعر کامل
حافظ
* من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
* تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر،
* ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
شعر کامل
ناصرخسرو