عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 131

1. مست آمدم به معرکه، آیین کار جیست

2. دشمن کدام و مطلب از کار و بار چیست

3. چون خار و گل ز شاخچه ی عدل می دهد

4. این عین تازه رویی و این شرمسار چیست

5. هم زهر چشم و هم نگه از باب خوبی است

6. پس دم مزن که این خوش و آن ناگوار چیست

7. غم نعمتی همی خورد، اما ز خوان عشق

8. ای اهل روزگار غم روز گار چیست

9. اندیشه در حریم وصال است منتطر

10. معشوق چون شناخته است انتظار چیست

11. تو راز خود نهفته بهشتی ز راز دار

12. امید پرده پوشی ات از راز دار چیست

13. نظم جهان چو بوقلمون است و ریو و رنگ

14. پس عیب زاهدان مشعبد شعار چیست

15. افتاد در میانه ی گرداب کشتی ام

16. من رسته ام بگو رغم اهل کنار چیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست
* من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار
شعر کامل
سعدی
* آب رود نیل را از دست ناید رفع آن
* عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
شعر کامل
محتشم کاشانی
* گر خبر داری زحی لایموت
* بر دهان خود بنه مهر سکوت
شعر کامل
عطار