عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 143

1. دلم به زخم توان داد، بی تپیدن نیست

2. که کشته ی تو نصیبش ز آرمیدن نیست

3. گذشت و سوختم از انتظار و باز ندید

4. درین دیار مگر رسم باز دیدن نیست؟

5. ز باغ وصل جه حاصل؟ دلا تصور کن

6. که میوه بر سر شاخ است و دست چیندن نیست

7. ز تربتم بگذر ای مسیح دم ، زنهار

8. کزین زیاده مرا تاب آرمیدن نیست

9. دلم کباب شد ز غصه ی غمت عرفی

10. مگو مگو که مرا طافت شنیدن نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرفتم که خود هستی از عیب پاک
* تعنت مکن بر من عیب‌ناک
شعر کامل
سعدی
* طلسمی که ضحاک سازیده بود
* سرش به آسمان برفرازیده بود
شعر کامل
فردوسی
* تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز
* در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز
شعر کامل
شیخ بهایی