عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 153

1. موج زن در دل خیال آن لب میگون گذشت

2. آب حیوان بین که از دریای آتش چون گذشت

3. تا دلی آوردم و این فتنه ها بر داشتم

4. از گرانباری چه ها بر خاطر گردون گذشت

5. با من گریان چه داری، رو که تا نزدیک من

6. هر قدم می باید از صد دجله و جیحون گذشت

7. در درون باغ عشرت عمر ها بگذشت، لیک

8. عمر دیگر در پریشانی هم از بیرون گذشت

9. کاروان عمرها کش نوشدارو بار بود

10. دایم از سیلاب زهر و جویبار خون گذشت

11. نقش پا بنمایدت گر زانکه پی گم می کنی

12. کز کدامین طرف عرفی آمد و مجنون گذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر دادگر باشی و پاک دین
* ز هر کس نیابی به جز آفرین
شعر کامل
فردوسی
* چون گشودی به شکر خنده لب از بی مغزی
* از سر خود مشو ای پسته خندان غافل
شعر کامل
صائب تبریزی
* در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
* حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
شعر کامل
حافظ