عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 225

1. خرد دارالشفای جهل، محنت می سازد

2. خراب مستی ام، کاین هر دو را ویرانه می سازد

3. چنان شایستهٔ عشقم که بعد از سوختن ، گردون

4. ز خاکم بلبل ، از خاکسترم پروانه می سازد

5. دو روزی یاریت گشتم، مذاقم بی حلاوت شد

6. مرا جام شراب و گریهٔ مستانه می سازد

7. چو تن ها گردم از عم های او صد همنشین دارم

8. میان بی غمان تنهاییم ام دیوانه می سازد

9. چو در بیت الحرام آیی، مکن بیعت به او عرفی

10. که او در کعبهٔ اسلام ، ره بت می سازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو از آن پای گرفتست به یک جای مقیم
* که اگر با تو رود شرمش از آن ساق آید
شعر کامل
سعدی
* می‌سوزم و می‌سازم از آن روی که چون عود
* کار من دلسوخته از سوز بسازست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب
* ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا
شعر کامل
جامی