عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 230

1. مدعی باز ملولست و بلایی دارد

2. در کف آیینهٔ اندیشه نمایی دارد

3. پردهٔ دل بکُن آرامگه شاهد وصل

4. زانکه هر پرده نشین پرده گشایی دارد

5. شرف از کعبه گر از سجدهٔ ارباب ریاست

6. گوشهٔ بتکده هم ناصیه سایی دارد

7. رهرو عشق بیابان نبرد پی، لیکن

8. جوشش قافله و بانگ درایی دارد

9. پای بر یأس فشردم، غم امید گذشت

10. که گمان داشت که این درد دوایی دارد

11. عرفی از مهد فلک زود نکردی امید

12. این قیامی است که افشردن پایی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نار چو بیمار تؤی خود بخور
* عرضه مکن بر دگران نار خویش
شعر کامل
ناصرخسرو
* دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
* که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
* امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست
شعر کامل
سعدی