عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 230

1. مدعی باز ملولست و بلایی دارد

2. در کف آیینهٔ اندیشه نمایی دارد

3. پردهٔ دل بکُن آرامگه شاهد وصل

4. زانکه هر پرده نشین پرده گشایی دارد

5. شرف از کعبه گر از سجدهٔ ارباب ریاست

6. گوشهٔ بتکده هم ناصیه سایی دارد

7. رهرو عشق بیابان نبرد پی، لیکن

8. جوشش قافله و بانگ درایی دارد

9. پای بر یأس فشردم، غم امید گذشت

10. که گمان داشت که این درد دوایی دارد

11. عرفی از مهد فلک زود نکردی امید

12. این قیامی است که افشردن پایی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مشکین کمند اندرآویخت چنگ
* به فندق‌گلان را بخون داد رنگ
شعر کامل
فردوسی
* بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
* حاصل بی حاصلی نبود به جز شرمندگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
* که این حدیث ز پیر طریقتم یادست
شعر کامل
حافظ