عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 258

1. کو شورشی که صحبت شادی به هم خورد

2. غم خون دل بریزد و دل خون غم خورد

3. زهر غم تو گر بچکانم به کام خضر

4. آب حیات ریزد و خون عدم خورد

5. نازم به آن کرشمه که جای کباب و می

6. خون فرشته و دل مرغ حرم خورد

7. زخم زجاج دوست ندارد تراوشی

8. کو شیشهٔ دلی که به دیوار غم خورد

9. گر شرح کاوکاو غم او رقم کنم

10. دود از قلم برآید و مغز قلم خورد

11. می جوشدم ز هر سر مو چشمه چشمه خون

12. هر گه که دل به ذوق شهادت قسم خورد

13. نامش ز لوح همت عرفی به در نویس

14. آن تشنه کاب خضر ز جام کرم خورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گوید تا تو با تویی هیچ مدار این طمع
* جهد نمای تا بری رخت توی از این سرا
شعر کامل
مولوی
* چنان سست است بازارم که می‌کاهد خریدارم
* جوی از قیمت من گر فروشندم به یک ارزن
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی
* بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
شعر کامل
مولوی