عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 358

1. معلوم کز ترشح اشکی چه کم شود

2. آن آتشی که از دل جیحون علم شود

3. گر غم شود هلاک، شهیدان عشق را

4. در روضه بحث بر سر میراث غم شود

5. داند غبار دردم و آسوده خواندم

6. یا رب که چند گه به وفا متهم شود

7. فردا که تیغ باز کشد زیور بهشت

8. آرایش مزار شهیدان ستم شود

9. تا شد سفال میکده آئینهٔ مراد

10. بی بهره آن که در طلب جام جم شود

11. صد کام در دلم گذرد چون رسم به دوست

12. مانند آرزو که دچار کرم شود

13. این نشأ کس به طینت عرفی نشان نداشت

14. کز سومنات خیزد و مرغ حرم شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟
* خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
* درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
شعر کامل
سعدی
* ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه
* مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه
شعر کامل
حافظ